ارميتا و انيسا
خانوم طلاي مامان سلام امروز ميخوام برات از سفرمون به لاهيجان بگم، ٩ ابان من و شما با هواپیما رفتيم شمال و ١٦ابان هم بابا اومد دنبالمون و برگشتيم تهران، وقتي رفتيم لاهيجان طبق معمول همه خونه مامان بزرگ و بابابزرگ جمع شديم و شما و انيسا هم حسابي بازي كردين و روز بعدش همه خونه مامان بزرگ انيس بوديم و بعد از ناهار كه خواستيم بيايم خونه انيسا گفت منم ميخوام برم پيش ارميتا و با ما اومد و شما دوتا اينقدر قشنگ بازي ميكردين كه باورم نميشد ، ساعتها نشستم و فقط بازي كردنتونو تماشا كردم و هي ازتون عكس و فيلم گرفتم ، براى شام با خاله فرناز اينا و دايي شاهين و خونواده اش رفتيم رستوران پیزريا و اونجا هم يه سورپرايز جالب برا شما دو تا بود اخه براي بچه...